سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلم تنگ است

دلم تنگ است

دلم تنگ است

برای با هم بودن

برای با هم خندیدن

برای


نمیدانم اسمش چیست

برای یه حس خوب داشتن

برای آرامش. اعتماد. تکیه گاه. شوق دیدار. خاموشی. وفاداری. ایثار. اخم. غم

برای همه چیزهایی که داشتیم

مشکل کجاست؟

نمیدانم

نمیدانم

انگار حس ها با هم قاطی شدن

یا اشتباها به جای یکدیگر استفاده می شوند

یا شاید حسی وجود ندارد

به قول یه بزرگی: رفاقتا این دوره زمونه بو گرفته

یا کلا بگم رفاقت ها تاریخ انقضا  دارد

اجبارا تاریخ انقضا دارد

و به واقع تنها حس پاکی که خالص و بی آلایش همیشگی هست عشق مادر به فرزند هستش

مادر

آخ

مادر

مادر

مادر

چه کلمه پر احساسی

پر است از انرژی مثبت

مهم نیست مادرت عقب افتاده. دیوانه. ناقص. بداخلاق و…. باشه

مهم اینه همه اش حس مثبته

مادر

مادر

مادر

مادر

چه قدرت شگفتی داره این کلمه

چگونه با دیدن. شنیدن و لمس کردن این کلمه این همه آرامش روانه قلب میشه روانه فکر میشه روانه تمام بدن میشه

چه قدرتی داره این کلمه

نه

ببخشید اشتباه گفتم

این کلمه مادر نیست که قدرت داره

چرا که در زبان های مختلف از واژه های مختلف تشکیل میشه

این حس و عشق مادر هستش که به این کلمه اعتبار و آبرو و قدرت داده

حس و عشقی عاری از هر گونه حسد. بدخواهی. تنفر و شک

دقیقا به همین دلیل است که اعتبار دارد

آری

هر حس و عشق عاری از حسد. بدخواهی. تنفر و شک میتونه صاف زلال باشه مثل حس مادری

حال می خواهد از سوی پدر. برادر. خواهر. همسر. فرزند و دوست باشد

یک حس زلال پاک و بی آلایش

و به راستی چرا این حس به جز در مادر وجود ندارد و یا اگر وجود دارد خیلی کمرنگ تر از حس مادری است

چرا؟

قدری بیندیشیم و الزاما الزاما الزاما  و از روی اختیار کامل در خود تغییر ایجاد کنیم تا بتوانیم در یک جامعه این حس قشنگ مادری را همراه کنیم با حس قشنگ خواهری برادری پدری همسری دوستی

آری خود را تغییر دهیم تا حس خوب به همه منتقل بشه

و بالعکس

باید از خود شروع کنیم

یاد بگیریم از مادر که از هیچ کس حتی از همسر و فرزند خود نیز برای پاک و بی آلایش بودن انتظاری ندارد و فقط مادر است

 

مادر






.: