سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

تمام کسانی که سه ماه پیش برای شرکت در مراسم رونمایی کتاب "نورالدین پسر  ایران "به حوزه هنری رفته بودند شاید فکر نمی کردنددراین روزبا یکی از رزمندگان جان سخت وسخت کوش دوران دفاع مقدس آشناشوند که در نوع خود خودش پدیده ای منحصر به فرد بود .

به گزارش پارس توریسم ،کتاب "نورالدین فرزند ایران " در باره خاطرات  سید نورالدین عافی است  که از 16سالگی به جبهه رفته وبدنش پر از ترکش های بسیاری شده بود و جراحتهایی که نصیبش شده ت همین امروز گریبانش را گرفته است .  این کتاب توسط  معصومه سپهری به نگارش درآمده وحدود 4سال زمان صرف آن شده است .
 
/تجلیل رهبر انقلاب از نورالدین/
 
این‌روزها در بسیاری محافل سخن از این کتاب است اثری که رهبر انقلاب هم بر آن نظر و توجه خاص داشتند و اینگونه بر حاشیه نوشتند که؛ «این نیز یکی از زیباترین نقاشیهای صفحه‌ی پُرکار و اعجاز گونه‌ی هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشته‌اند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرین‌زبانی که از قریحه‌ی ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازک‌اندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشه‌هائی که عادتاً در بیان خاطره‌ها نگفته میماند، از ویژگیهای برجسته‌ی این کتاب است. تنها نقصی که به نظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانه‌ی همسری است که تلخی‌ها و دشواریهای زندگی با رزمنده‌ئی یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است. ساعات خوش و با صفائی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم والحمدلله».
 
 /ماجرای نمایش مستندی از نورالدین/
 
بد نیست بدانید در مراسم رونمایی ازاین کتاب فیلم  مستندجالبی  نمایش داده شد که همرزمان سید نورالدین عافی درباره این رزمنده جان سخت می گفتند.
 
یکی از همرزمان سید نورالدین عافی درباره او می گوید : ترس در وجود این آدم نبود . یا همرزم دیگری درباره او می گوید : آنقدر ترکش وتوپ و گلوله سید نورالدین خورده بود که تنها جای سالمش پشت گوشش بود!این همرزم درادامه می گوید :اتفاقا بعد از یک عملیات حتی پشت گوش سید نورالدین هم زخمی شد!!
 
سید نورالدین نیز خودش دراین مستند می گوید : آنقدر در دوران جنگ ودر جبهه تیر وتیرکش خورده که وقتی یک بار خودش را در آینه دیده،خودش را نشناخته .
 
بدن سید نورالدین آنقدر جراحت برداشته بود که بدنش پر از بخیه شده بود . و ازاینکه بارها عمل شده ومورد جراحی قرار گرفته خسته شده بود . این رزمنده آذری زبان با همان لهجه شیرین اش آنچنان فضایی را به وجود آورد که غیر قابل توصیف است .
در برنامه رونمایی از کتاب ، خود  سید نورالدین عافی با بیان خاطراتی از خود گفته بود : راضی نبودم که حضورم در جنگ در کتاب بیاید و اگر آدم برای خدا کار می کند نباید آن را افشا کند. 
عافی در ادامه  گفت: اما نباید فراموش کنیم که خیلی از عزیزانمان رفتند و خوب نیست که ما گوشه ای از زحمات آن ها را نگفته باشیم و بسیار خوشحالم که گوشه ای از زحمات دوستان شهیدم در این کتاب گنجانده شده است.





.: